آنگونه که گفته شد آنچه روشن است اینکه میرحسین موسوی سکوت خود را برای همیشه شکسته است.
پس از اولین مصاحبه اختصاصی " کلمه" با میرحسین موسوی پس از بیست سال سکوت این بار موسوی در گفت و گو با یک مجله تخصصی از امروز و دیروز می گوید. میرحسین باز هم خواهد گفت...
صنعت و توسعه: پس از دو دهه سكوت شايد خود لب گشودن خبر باشد. هر توضيحي درباره چه پرسيدم و چه گفت زايد است كه خود «گفتنش» مهمتر است تا چه «گفتن».
نخستوزير مورد حمايت امام (ره) اين روزها با حفظ همان روحيه سادهزيستي با ارزانترين خودرو ساخت داخل در سطح شهر تردد ميكند و براي به سامان رسيدن كار آمادهسازي ساختمان جديد فرهنگستان در حاليكه ساير طبقات مراحل آخر بنايي را سپري ميكند به همراه پرسنل دفتر مستقر شده تا كار زودتر به سرانجام برسد.موسوي در پاسخهاي مجمل و گوياي خود به صنعت و توسعه تصويري از آخرين ديدگاههاي خود در قبال توسعه، عدالت و روابط بينالمللي ارائه داده و به مدعاي چپ و سوسياليستي بودن سياستهاي اقتصادي دولت خود پاسخ گفته است.
سياستهايي كه با وجود اطرافيان و همكاران سابق او نه مستندي بر اعتقادات اقتصاد او كه روشي برآمده و جهانشمول از اقتضائات دوران جنگ است.
همچنين موسوي درباره عدالت به مثابه تراز ديدگاههاي حضرت امام(ره) در سالهاي بعد از جنگ سخن گفته و سياستهاي اقتصادي و تجاري كنوني را به نقد كشيده است. خواندن اين گفتوگو تصوير دقيقترين دستگاه ذهني «مهندس« در آستانه سال انتخابات را ارائه ميدهد...
اين روزها نام ميرحسين موسوي با فعال شدن «جمعيت توحيد و تعاون» كه تشكل نزديكترين ياران وي است و همايش «تبيين الگوي زيست مسلماني» را برگزار كرد و راهاندازي وبسايت " کلمه" بيشتر بر سر زبانهاست.
اين تكرار نام و ياد موسوي بهدنبال جلسه تاريخياش با سيدمحمد خاتمي و اعلام عمومي توافقشان بر سر نامزدي قطعي رئيس يا وزير دولت دفاع مقدس به اوج رسيد. مصاحبه مجله "صنعت و توسعه" با میرحسین موسوی پیش روی شماست.
- بنظر شما ميزان تحقق شا خص هاي توسعه و نسبت آن با آرمان هاي مورد نظر امام (ره)و انقلاب تا چه اندازه است ؟
آرمان حضرت امام (ره) تحقق يك جامعه اسلامي بود البته با تاكيد روي اسلام ناب محمدي. در نگاه ايشان "اسلام ناب محمدي" اسلام مدافع آزادي واستقلال و مستضعفين و كوخ نشينان و در مقابل اسلام مرفهين بيدرد ، اسلام آمريكايي ، اسلام متحجرين و اسلام شاهنشاهي بود. سخنان چند سال آخر عمر مبارك حضرت امام پر از اشارات صريح به تقابل اين دو اسلام بود . بنظر بنده ايشان تصور روشن و خارق العاده اي از وظايف دولت مدرن داشت و تنها "اسلام ناب محمدي" را رها بخش براي مردم و مشكل گشا براي وظايف يك نظام اسلامي امروزين مي دانست.
- یعنی مقایسه ارقام عملکرد نشان دهنده این انطباق هست؟
با اين نگاه احتياجي نيست كه ليستي از پيشرفت ها ورشد اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي بدهيم تا نسبت توسعه و آرمانهاي ايشان مشخص شود . چرا كه در اين نگاه قبل از اين ليست ظهور انسانهايي طراز اسلام ناب محمدي بمعني تحقق كامل اين آرمان است . بهمين دليل ايشان تحقق آرمانش را در كودك سيزده ساله اي مي يابد كه همه هستي اش را به قربانگاه مي برد تا اسلام و ايران را حفظ كند . مي خواهم نتيجه بگيرم كه با گذشت سي سال از پيروزي انقلاب و بيست سال از وفات حضرت امام (ره) بايد براي درك آرمانهاي انقلاب و امام زاويه ديدمان را عوض كنيم و با تغييري كه در افقهاي نگاهمان به جامعه و جهان بوجود آمده لازم است با رويكرد هر منوتيكي با آن دوره روبرو شويم . وگرنه ما نمي توانيم به سادگي نه تمثيل شهيد فهميده را درك كنيم و نه آنكه بفهميم چگونه مي تواند يك موي كوخ نشينان بر همه كاخ نشينان و مرفهين بيدرد ارجحيت داشته باشد . بنده البته بعنوان يك قضاوت ميخواهم بگويم آن افق ديد ظرفيت شكوفايي سياسي و اقتصادي و اجتماعي را بشكل خارق العاده اي داراست . نمونه اش را مي توان در شاخص هاي توسعه كشور همزمان با يكي از طولاني ترين و خونين ترين جنگهاي تاريخ كشورمان ديد . اميدوارم روزي بيطرفانه پرونده دهسال تلاش در توسعه كشور كه يكي از آنها پيشبرد امور طراحي و اجرا ي صدها پروژه بعنوان طرحهاي انقلاب بود ، گشوده شود . طرح مباركه و راه بافق بندر عباس ، مس سر چشمه ، كوره دوم ذوب آهن و صدها پروژه ديگر نمونه هايي از اين طرحها بودند.
- رويكرد سياست خارجي كشور در سه دهه گذشته و مدعاي دولت كنوني در باره بازگشت به خط امام در سياست خارجي را چگونه ارزيابي مي كنيد؟
من نظر خودم را مي گويم. در مورد مشابهت و تفاوت با نظرات ديگر قضاوت با شماست . به نظر من پايبندي به اصولي كه براحتي از نظرات حضرت امام (ره) و متون معتبر انقلاب قابل استخراج است بهترين را ه تامين منافع حياتي و منافع ملي ماست . به شرطي كه با ماجراجويي و حادثه آفريني همراه نشود . ما احتياج به تجزيه و تحليل واقعگرايانه از امور بين الملل و جهان و درك بدون توهم از فرصت ها و تهديدها داريم . همه اينها اگر با درك روشن و بدون خيال پردازي از تواناييهاي ملي و با يسته هاي اعتقادي و اصولي همراه نباشد نتيجه نخواهد داد . بنده اعتقاد دارم داشتن شرايط اقتصادي و سياسي مطمئن در داخل براي اعمال و پيگيري سياست خارجي فعال و قدرتمندانه ضروري است . سرنوشت وحدت ملي پيرامون منافع حياتي و ملي كشور از موفقيت در سياست خارجي جدايي ناپذير است . ما براي تامين حداكثر منافع خودمان در رابطه با جهان بايد مزيت هاي نسبي خودمان را بخوبي بشناسيم و بصورت عاقلانه و فعال از آنها در روابط بين الملل استفاده كنيم . سياست هاي تنگ نظرانه داخلي كه دايره طرفداران نظام را كم كند و يا سياستهاي اقتصادي كه نتواند عدالت را كنار توسعه و رشد سريع دنبال كند ضمن آنكه منابع داخلي را بهدر ميدهد موقعيت مارا در جهان تضعيف مي كند . ما بايد بررسي كنيم تا چه اندازه از موقعيت و ظرفيت هاي ژئو استراتژيكي و ژئو پليتيكي خودمان در سياست خارجي استفاده مي كنيم.
بنده به زبان تمثيل مي گويم كه براي مجاب كردن غرب و وادار كردن آنها براي دست كشيدن از سياستهاي مخاصمت آميز ، بيش از انكه احتياج داشته باشيم نيويورك و پاريس ويا لندن را مجاب كنيم ، احتياج به حضور خردمندانه و فعال در اسلام آباد و انكارا و باكو و دوشنبه و ايروان و كابل داريم . يادمان باشد كه در زمان حضرت امام (ره) و دوران دفاع مقدس وقتي رييس جمهورمان به پاكستان رفتند مردم لاهور در استقبال ، ماشيني را كه ايشان و ضياء الحق در آن سوار بودند روي دست بلند كردند . سئوال بايد اين باشد كه آيا ما اين ظرفيت ها را گسترش داده ايم ؟ آيا آنها را در همه زمينه هاي اقتصاد ي و سياسي و فرهنگي نهادينه كرده ايم ؟ ما كمتر توجه كرده ايم كه ابزار و دارايي ما در چانه زني يا مقابله با دشمنانمان همين مزيت هاي نسبي ما در جهان اسلام و منطقه است.
اين ظرفيت هم متاثر از جغرافياي سياسي كشور ماست و هم بر آمده از قدرت و نفوذ انقلاب اسلامي و اصول نشات گرفته از آنست . پرواز صدها هواپيما از ايران به دبي جز آنكه بازارهايمان را با كالاهاي مصرفي بنجل پركنيم و جيب دشمنانما ن را پركنيم كمكي به تقويت ما در خليج فارس نمي كند . ما با يد براي حفظ امنيت خودمان در خليج فارس عمق استراتژيك داشته باشيم . براي اينكار همانطور كه براي اقتصاد برنامه هاي پنج ساله مي نويسيم بايد استراتژي و برنامه روشن داشته باشيم . همه ما ها به اسم خليج فارس حساس هستيم ولي توجه نداريم كه همه كشور هايي كه با ما در يك حوزه تمدني بزرگ و درخشان سهيم هستند به اين اسم حساس هستند و آيا ما از اين ظرفيت استفاده كرده ايم و يا توانسته ايم چه با فعاليت هاي ديپلما تيك و چه توسعه تاسيسات زير بنايي به كشور هاي همسايه مخصوصا آسياي مركزي و قفقازاين عمق استراتژيك را ايجاد كنيم . دقت در مشكلات ورود ما به سازمان همكاريهاي شانگهاي بخوبي علامت هاي بيراهه رفتنمان را نشان مي دهد . گمان مي كنم خط امام ميتوانست و ميتواند راه حل هاي ديگري را براي تامين منافع حياتي و ملي ما نشان بدهد.
در مورد توهم اعمال سياست هاي چپ و شبهه سوسيا ليستي در دوران دفاع مقدس و انگاره زدايي از اين ديدگاه تاريخي نظرتان چيست ؟
در سئوال اصطلاح چپ بصورت منفي بكار گرفته شده ولي در اول انقلاب ودر آن دهه جريان چپ همين جريان خط امام خط دفاع از محرومين و مستضعفين خط برنامه ريزي و خط توسعه و خط آزادي بود . و اين چپ ربطي به سوسياليسم نداشت و دنبال اعمال سياستهاي سوسياليستي و شبه سوسياليستي نبود . اين جريان كه اكثريت مردم را نمايندگي مي كرد در مجلس و دولت اكثريت بودند واعتقاد داشتند كه تبعيت از "اسلام ناب محمدي" مي كنند و براي همين تمامي اين مجموعه براي مشخص شدن مرزهاي خود با جريانات ديگر خود را خط امامي ميخواندند . سياستهاي دوران جنگ در زمان حيات حضرت امام (ره) بكار گرفته ميشد . اگر ايشان ميديدند كه جريان سوسياليستي يا شبه سوسياليستي است و اسلامي نيست لحظه اي براي برخورد تعلل نمي كردند . بعضي از اقدامات چون قيمت گزاري با دستور مستقيم ايشان به قوه قضاييه و قوه مجريه شروع شد و يا دستور تعزيرات نيز همينطور . دليلش هم شرايط جنگ بود . بارها بنده ناظر پيگيري اينگونه سياستها از طرف ايشان بودم . مساله تعاوني ها كه به دليل فشار جريان راست متوقف شده بود دو سه بار بطور مستقيم از سوي ايشان پيگيري شد . البته عده اي در اين كشور بودند كه اين نوع سياستها به منافع آنها لطمه مي زد دولت را به انگهاي مختلف مورد حمله قرار مي دادند . به طور طبيعي يك عده اي هم پشت سر اين كليشه سازي جمع ميشدند كه همه از يك انگيزه در مخالفت با دولت تبعيت نمي كردند . در ميان اينها افراد مذهبي ويا انقلابي كم نبودند و بنده هميشه احترام آنها را داشتم گر چه منافع مردم و كشور را بر هر ملاحظه ديگر ترجيح مي دادم . ولي عده اي ديگر بودند كه هيچ حسي نسبت به مصالح ملي و دفاع مقدس و خون شهدا نداشتند . اينها نه به هويت اسلامي احساس تعلق مي كردند و نه پايبند به مرزهاي ملي بودند . تعجب آور نبود كه بارها تئوريسين هاي اينها در شرايطي كه در آمد نفت بين 6تا7 ميليارد دلار نوسان داشت وبه سختي روزهاي جنگ را مي گذرانديم و در حاليكه بيش از نصف همين در آمد نيز بطور مستقيم بعنوان هزينه هاي دفاع مقدس پرداخت ميشد بما توصيه مي كردند نرخ ارز را آزاد كنيم . آيا حق نبود كسانيكه ارقام و آمارو واقعيتها دستشان بود نسبت به مقاصد اينگونه افراد شك بكنند . يكبار در سال 64 بنده با يكي از اين نظريه پردازها بعد از راي اعتماد دولت از مجلس ملاقات كردم . ايشان حدود يكساعت از مزاياي سياست تعديل در آن هنگامه جنگ و بحران صحبت كرد و اينكه اگر اينكار بشود كشور گلستان ميشود و چه و چه . ايشان وقتي صحبت را شروع كرد بنده حساس شدم و بخودم گفتم تامل كنم تا همه صحبتها را بشنوم . در آخر صحبت بنده گفتم كه شما يك نكته را فراموش كرديد وقتي سئوال كرد چه نكته اي ، گفتم آنكه بعد از اعمال اين سياستها دستهايمان را جلوي صدام بلند كنيم . من هنوز يادم هست كه در يك ساعت صحبت ايشان كلمه اي در رابطه با دفاع مقدس اشاره نشد و بعدها بنده به اين جلسه بارها فكر كردم و به نتيجه رسيدم كه براي اين فرد و دوستانش مرزهاي ملي ومصالح ملي ويا مصالح ديني بي معناست . بعد از اتمام وظايف دولت ، بنده هيچگاه تعجب نكردم كه آنها همان نظريات را پي بگيرند بلكه تعجب بنده از دوستاني بود كه در زمان همكاري با دولت زمان حضرت امام (ره) از " ماي نوعي " تندتر بودند ولي وقتي ورق برگشت ما را به كوپنيسم و سوسياليسم متهم كردند و حتي شخصيتي چون مرحوم عالي نسب با آن همه خدمت و سابقه تدين را با انگلس مقايسه كردند . بنده در سياستهاي دوران جنگ هميشه به اقتصاد اسلامي فكر مي كردم و مجموعه سياستهاي بكار گرفته شده در آن زمان را تنها راه ايستادگي يك كشور انقلاب كرده و در حال جنگ مي يابم و بعدها وقتي شرايط بعضي از كشورهاي در حال جنگ را مطالعه كردم و روي سياستهاي آنها دقت كردم اين شبهه براي بنده ايجاد شد كه آيا در بعضي جا ها كوتاه نيامديم . شما سياستهاي چرچيل را در زمان جنگ مطالعه كنيد ، آنها حتي كارگاههاي دو نفره را از جهت ورود مواد اوليه و خروجي كالا و توزيع آن زير نظر داشتند . بهر حال بعد از جنگ نه آن گروه مومني كه اشاره كردم بلكه امثال افرادي كه اشاره شد كليشه اي از دولت دفاع مقدس ساختند و سپس با قلم هاي خود آنرا آماج حملات قرار دادند . بنده هم نيازي به پاسخ نمي ديدم چون ذائقه مردم و رزمندگان و قشرهاي مستضعف از نتيجه سياستهاي آن دوران پاسخ آنها را مي داد . اگر شما سئوال نمي كرديد بنده علاقه اي به باز كردن موضوع نداشتم.
بنظر شما ميزان تطابق روند هاي توسعه يي كشور با اهداف و چشم انداز 20 ساله تا چه اندازه است ؟
با روند موجود تحقق چشم انداز امكان پذير نيست . يادمان باشد بعضي از رقيبان ما سرعت زيادي در توسعه پيدا كرده اند و شكاف ما و آنها مي تواند تعادل هاي منطقه را بهم بزند و با توجه به ادعاي اسلاميت از سوي ما اين شكاف مي تواند بضرر هم اسلام و هم ايران باشد . بنده گمان ميكنم طراحان و تصويب كنندگان چشم انداز در سند چشم انداز نگران اين شكاف بوده اند.
- عدالت از ديدگاه حضرت امام (ره) و نسبت آنرا با عملكرد دولت هاي دو دهه گذشته چگونه ارزيابي مي كنيد ؟
حضرت امام (ره) نقش انبيا را دو چيز مي داند ، دعوت به "خدا و معنويت" و " اقامه عدل و قسط در جامعه" . شما به نوشته ها و گفته هاي ايشان رجوع كنيد بارها تذكر اين دو نكته را خواهيد يافت . ولي ما متاسفانه بيشتر اوقات از تقارن ضروري اين دو نكته با هم غفلت كرده ايم . ما يا عدالت را در مقابل توسعه قرار داده ايم و آنرا محكوم كرده ايم ويا كليشه اي بعنوان توزيع فقر ساخته ايم تا عدالت را مورد حمله قرار دهيم و يا آنرا در مقابل يك ارزش بنيادي ديگر مثل آزادي قرار داده ايم بدون آنكه توجه كنيم آزادي از دل عدالت بيرون مي آيد . و گاهي هم ديده ايم كه عده اي شعار عدالت را به ابزاري پوپوليستي براي جذب آراء و قلوب تبديل كرده اند. در اين مدت تقريبا تمام كليد واژه هاي مرتبط با عدالت از ادبيات سياسي و اقتصادي ما حذف شده است . بدتر آنكه ما منابع كمياب كشور را در خدمت اغراض سياسي و اهداف كوتاه مدت بكار گرفته ايم وبا ين ترتيب غول فساد را در كشور بيدار كرده ايم . بنده بعنوان دفاع از انقلاب و امام (ره) مي گويم هيچكدام از اين رويكردها ارتباطي با اهداف ايشان و نظر ياتشان در مورد عدالت ندارد.
یزدفردا
سهشنبه 12,نوامبر,2024